معنی خرجی زن
حل جدول
نفقه
لغت نامه دهخدا
خرجی. [خ َ] (ص نسبی، اِ) قدری از مال که اخراجات ضروری را بر آن موقوف باشد. (آنندراج):
دو استر پر ز گوهرهای غلطان
که کس قیمت نداند هر یکی زآن
که تا هر جا که خرجی سهل ماند
بیک در دخل اقلیمی ستاند.
امیرخسرو (از آنندراج).
بزربفت خلعت مرا مرحمت شد
هزاری چهارم پی خرجی ره.
بدر چاچی (از آنندراج).
|| لوازم لباس غیر از پارچه مانند قیطان و نخ و غیره. || پولی که جهت معاش و گذران صرف نمایند. (ناظم الاطباء).وجه برای معاش. نفقه. در تداول عامه، نقد برای اعاشه ٔ روزانه. (یادداشت بخط مؤلف). || مقابل خاصگی. (از آنندراج). مقابل خاصه. (یادداشت بخط مؤلف). معمولی.
- کرباس خرجی، نام نوعی کرباس بوده است:
یکی کرباس خرجی داد کآن را...
سوزنی.
خرجی. [خ ُ جی ی] (ص نسبی) منسوب به خرجه. (از انساب سمعانی).
خرجی. [خ ُ جی ی] (اِخ) عمربن احمدبن خرجه، ملقب به خرجی. فقیهی عالم بود و از ابوالحسن احمدبن حسن ایلی حدیث کرد و قاضی ابوالعباس احمدبن حسین بن احمدبن زنبیل نهاوندی از وی حدیث دارد. (از انساب سمعانی).
خرجی پز
خرجی پز. [خ َ پ َ] (نف مرکب) مقابل خاصه پز. خاصه پز و خرجی پز دو اصطلاحند درنانوایی و خرجی پز آن است که نان عمومی می پزد در مقابل خاصه پز و آن نانوایی است که با اخذ آرد و مزد از کسی برای او نان می پزد در حالی که خرجی پز هم خود آردرا فراهم می کند و هم مزد معین نمی گیرد بلکه با حاضرکردن نان آنرا بصورت عدد یا وزن بدیگران می فروشد.
ول خرجی
ول خرجی. [وِ خ َ] (حامص مرکب) عمل ولخرج. اسراف در خرج. باددستی.
خرده خرجی
خرده خرجی. [خ ُ دَ / دِ خ َ] (اِ مرکب) خرجهای مختصر. خرجهای اندک اندک. (یادداشت بخط مؤلف).
ول خرجی کردن
ول خرجی کردن. [وِ خ َ ک َ دَ] (مص مرکب) پول خود را بیهوده خرج کردن. اسراف کردن در هزینه.
فرهنگ معین
(خَ) [ع - فا.] (اِمر.) هزینه، هزینه زندگی.، خاصه ~ ول خرجی تبعیض آمیز، بذل و ب خشش اسراف آمیز و معمولاً غیرعادلانه.
مترادف و متضاد زبان فارسی
نفقه، هزینه، خرجکرد، انعام، بخشش، اطعام،
(متضاد) خاصه
خاصه خرجی کردن
تبعیض قائل شدن، خاصهبخشی کردن، استثناءگذاشتن، مرحج دانستن، ولخرجی کردن، خاصه و خرجی کردن
فارسی به عربی
نفقه
فرهنگ عمید
هزینۀ روزانه،
پولی که برای هزینۀ خاصی لازم است،
(صفت نسبی) [مقابلِ خاصّه] [قدیمی] معمولی، متعارف،
گویش مازندرانی
پول و خوراک سالانه ای که دامداران بزرگ به چوپان ها پرداخت...
فرهنگ فارسی هوشیار
هزینه روزانه
معادل ابجد
870